احمد بن قاسم علیه السلام
از جمله امامزادگان معروف قم شاهزاده احمد فرزند قاسم بن احمد بن على بن جعفر الصادق عليه السلام است كه در نزديكى دروازه جنوبى قم (دروازه قلعه) و در داخل شهر كمی بالاتر از مرقد منسوب به على بن جعفر عليه السلام واقع شده كه به گفته مؤلف تاريخ قم وى در مقبره قديمه مالون دفن گرديده شد، هر چند در كتبيه بقعه، او را از اولاد موسى بن جعفر عليه السلام نوشته ولى فرمايش صاحب تاريخ قم و عصرش مقدم بر كتيبه است و مرحوم شيخ عباس قمی هم در كتاب (منتهى الآمال) میفرمايد:
"بدان كه در قم يكى از احفاد على بن جعفر عليه السلام كه به شرافت و جلالت معروف است مدفون میباشد كه نام شريف او احمد بن قاسم..." و همچنين در كتاب "تاريخ قم" مذكور است كه يكى از اولاد احمد به على بن جعفر عليه السلام ابوالحسين احمد بن قاسم میباشد اما نميدانم كه پدرش همراه وى به قم آمده يا نه، اما شاهزاده احمد بن قاسم سيدى با تقوى و پرهيزكار بود كه در اواخر عمر خود زمينگير و نابينا شد و به معيت خواهر خود فاطمه از مدينه طيبه به جانب قم هجرت كرد و در اين شهر به عبادت و رياضت مشغول بود تا وفتا يافت و در مقبره مالون به خاك سپرده شد و بر فراز تربتش طبق معمول وقت سايبانى از بوريا به پا داشتند كه اين ضايعه در ثلث اول قرن سوم هجرى رخ داده است و به تربت او را اهالى قم زيارت میكردند.
"بر سر تربت احمد بن قاسم همان سايبان از بوريا بود تا اين كه در سال 295 هـ.ق معتمد عباسى براى انتزاع بلاد زنجان و ابهر و سلطانيه و قزوين از تصرف علويه(حسين كوكبي) كه حكومتى مستقل در آن منطقه تشكيل داده بود اميرموسى بن بوغا را با لشگرى مجهز مأمور ساخت و به عبدالله بن طاهر حكمران خراسان هم نامهاى نوشته تا او را ياري نمايد و ابن بوغا هم خاقان بن مفلح ترك را بر مقدمه الجيش سپاه خود امير گردانيد و به او مأموريت داد تا در سر راه خود آتش شورش قم را فرونشاند و ماليات معوقه را به حيطه وصول درآورد و متمردين را سركوبى كرده و در رى به اردوى بغداد ملحق گردد.
و ابن مفلح پس از تلاش چند روزه به حصار قم رخنه كرد و تنى چند از سران اهالى قم را به قتل رسانيد و ماليات چند ساله قم را وصول نمود و از جمله به تخريب اين سايبان كه محل اجتماع مردم شده بود فرمان داد و سپس اين شهر را با حركت به جانب رى ترك گفت. تربت شاهزاده احمد بن قاسم مدتى به همين منوال (بدون سايبان) بود و اهالى با همين وضع به زيارتش مشرف میشدند تا در سال 371 هـ.ق كه برخى از صلحاء و نيكوكاران قم درعالم رؤيا چنين ديدند كه مدفون در آن تربت مردى فاضل بوده كه در زيارت قبر او ثواب و اجر بسيارى است لذا اين رو بود كه ديگر باره بنائى از چوب بر سر قبر او ساختند و مردم مجدداً به زيارت وى ميرفتند.
جمعي از افراد مورد وثوق نقل كردند، اشخاصى كه داراى دردهاى مرموز و مزمنى بودند و يا در عضوى از اعضايشان درد و زخمی وجود داشت بر سر تربت مقدسش میرفتند و شفا میطلبيدند و به بركت روح مقدس و جلالت قدر و عظمت شأن آن امامزاده از درد شفا میيافتند.
از اين روست كه مردم قم به هر يك از امامزادهها به نوع خاصى توجه ميكردند و ميكنند مثلا در روزگار قديم وقتى اختلافى ميان دو نفر به مرحلهاى میرسيد كه جز قسم خوردن راه حل ديگرى نداشت طرفين براى قسم خوردن، به بقعه شاهزاده حمزه ميرفتند، و همچنىن براى اداي نذر و شفاگرفتن سالهاست كه به شاهزاده سيد على ميروند و براى گوسفند قربانى كردن به بقعه شاهزاده اسماعيل، در هفت و هشت فرسنگى شهر قم در ناحيه كوهستانى رو میآورند.
بعد از آن كه معلوم گرديد احمد بن قاسم در مقبره مالون (دروازه قلعه) مدفون میباشد، مؤلف كتاب انوار المشعشعين هم قائل شده كه فاطمه خواهر شاهزاده احمد بن قاسم، مادر محمد عزيزى هم در همان بقعه مدفون است زيرا در داخل آن بقعه آثار دو قبر نموداراست و مؤيد اين قول، كلام صاحب تاريخ قم است كه نگاشته: فاطمه بنت قاسم بن احمد بن على بن جعفر عليه السلام و مادر محمد عزيزى هم به مقبره مالون مدفون است و او را در همانجا زيارت میكنند.
بنابراين معلوم گرديد كه در اين بقعه صورت دو قبر احمد بن قاسم و خواهرش فاطمه مدفون میباشد لذا قبل از آن كه وارد بحث جديد مبنى بر تعداد فرزندان قاسم بن احمد شويم لازم ديده شد كه چند جملهاى نسبت به قبرستانهاى قديمی قم تحقيقى را به شما خوانندگان عزيز تقديم نمايم.
مؤلف كتاب تاريخ قم، گذشته از مقبره بابلان از دو قبرستان ديگر نام میبرد كه نگارنده اين كتاب سعى كرده شمهاى در اطراف اين سه قبرستان قديمی و تعيين حدود قديمه و تغييراتي كه به مرور أيام در طرز ساختمان آن راه يافته به خوانندگان تقديم نمايد.
- 1- يكى از قبرستانهاى قديمی كه در جنوب غربى شهر قم واقع شده بود و هنوز آثارى از آن هم نمايان میباشد مقبر مالون است كه در كتاب تايخ قم چند مورد نام آن قبرستان را قيد نموده و تصريح كرده كه از جمله كساني كه در آن دفن شدهاند، شاهزاده احمد بن قاسم میباشد.
بنابراين هيچ شكى نمیماند در اين كه قبرستان مالون همين قبرستانى است كه اكنون در بيرون دروازه قلعه و در اطراف بقعه شاهزاده احمد بن قاسم (يا به تلفظ مردم قم شاه احمد قاسم) وجود دارد اين مقبره (مالون) از گورستانهاي، خيلى قديمی اين شهر و از زماني دائر بوده كه نامی از شهر قم هم در ميان نبوده، و به جاى شهر كنونى هفت قريه و ده بناماي "كميدان و سگن و جانبادان و قزدان و مالون و جمر و ممجان" وجود داشته كه اين قبرستان مربوط به قريه مالون بوده و به طوري كه از كتاب "انوار المشعشعين" مستفاد میشود دامنه آن تا مزار على بن جعفر عليه السلام توسعه و ادامه داشته است به طوري كه تربت امامزاده شاهزاده احمد بن قاسم و خواهرش هم در مقبره مالون بوده است.
- 2- دومی قبرستان بنام ملك آباد كه بنا به نوشته تاريخ قم شاهزاده ابواحمد از اولاد محمد حنفيه در آن دفن شده است، اين قبرستان الآن در خيابان 15 خرداد در فاصلهاى ميان امامزاده شاه سيد على و امامزاده شاهزاده احمد قرار دارد كه اين قبرستان به مرور زمان كوچك شد و قسمتى از آن به عنوان خيابان از بين رفته است. چون بقعه ابواحمد در حد فاصل ميان شاهزاده سيد على و بقعه چهار امامزاده است عامه مردم آن را امامزاده ميانى مینامند.
- 3- سرزمينى كه آستانه مقدسه فاطميه با مدارس و مساجد موزه و توابعش در آن واقع است قبل از رحلت بىبى باغ مشجر و مصفائى كه از املاك موسى بن خزرج اشعرى قمی كه از صحابه حضرت امام رضا عليه السلام و از رواه جليل شمرده ميشود بوده است و چون در آن زمان متداول و معمول بود كه رؤسا و بزرگان عرب علاوه بر خانههاى مجللى كه در داخل شهر داشتند هر يك به تناسب موقعيت و حشمت و ثروت خود در باغات اختصاصى خويش هم كه در سواحل رودخانه دارا بودند كاخ و قصرى مشرف بر آب براى تفرج و تفريح خود در ايام بهار و اوائل تابستان بنا مينهادند.
به طوري كه از قرائن بدست میآيد باغ مزبور را موسى فوق العاده عزيز و ارجمند ميدانسته به همين جهت هم آن را نثار مقدم آن جناب نمود و براى مدفن بىبى اختصاص بخشيده شد. اما طول و عرض آن را از يك طرف به قبرستان شيخان كنونى و از طرف ديگر به گذرخان و به رودخانه متصل دانستهاند كه به مرور زمان و به جهت توسعه شهر كوچك و كوچكتر شده است.
تعداد فرزندان احمد بن على بن جعفر الصادق عليه السلام
در كتاب (سراج الانساب) و (الشجره المباركه) تعداد فرزندان ذكور احمد را به نام عبيدالله ابومحمد الجنيه و حسين ابوعبدالله الرقى و محمد نام برده و قائل به عقب بودن اين تعداد شده و در كتاب (عمده الطالب) نام چهار پسر او را به اضافه على ذكر مینمايد و همچنين در كتاب (تاريخ قم) يكى ديگر از فرزندان احمد را قاسم نام برده است.
اما عبيدالله بن احمد بن على بن جعفر عليه السلام، در كتاب تاريخ قم مسطور است كه ديگر از فرزندان احمد بن على بن جعفر عريضي عليه السلام كه به قم بودهاند ابوعبدالله حسين بن احمد بوده است كه در قم هم وفات كرده است و او را در قم پسري بود به نام ابوعلى شعرانى كه چون به سن رشد رسيد از قم به بغداد هجرت كرد و در آن جا سكونت گزيد. اما خود احمد بن على بن جعفر عليه السلام در دهى از دهات مدينه طيبه به نام جذوع سكونت داشته و از اين جهت اعقاب او را جذوعيه مینامند.
و در كتاب انوار المشعشعين از بعض كتب انساب نقل كرده است كه حسين بن احمد مزبور را حسين رقى میخوانند چنان كه مينويسند و اما حسين رقى ابن احمد بن على بن جعفر را دو پسر است به نام احمد و محمد و احمد بن حسين بن احمد را نيز دو پسر است به نام جعفر و ابوعبدالله جذوعى شعرائي.
اما بنابر نقل كتاب تعليقه بهبهائى چنين مستفاد میگردد كه قاسم بن احمد از روات حديث وثقه بوده، چنان كه از كتاب عيون اخبارالرضا عليه السلام نقل كرده است كه روايت ميكند عياشى از يوسف بن نوبخت و او از قاسم بن على بن جعفر عليه السلام و او از پدرش الى آخر، اگر چه در عيون اخبار قاسم بن على بن جعفر العريضى ضبط شده است ولى بايد گفت كه نام احمد ساقط شده چون در بين فرزندان على بن جعفر علیه السلام هيچ يك به نام قاسم نبودهاند و در كتاب انوار المشعشعين هم مسطور است كه در هيچ يك از كتب انساب نيافتم كه على بن جعفر عليه السلام را فرزندى به نام قاسم بوده باشد علی هذا بايد گفت كه قاسم فرزند احمد بن على بن جعفر عليه السلام منظور است و يك واسطه كه نام احمد بوده باشد اسقاط شده است.
ناگفته نماند قاسم بن احمد را دو پسر و يك دختر است يكى به نام على و ديگرى به نام ابوالحسين احمد آخرى به نام فاطمه اين فاطمه مادر محمد عزيزى فرزند عبدالله بن حسين بن على بن محمد بن امام جعفر الصادق عليه السلام است كه به سيد سربخش معروف ميباشد.
در كتاب (منتقله الطالبيه) مسطور است كه ابوالحسين احمد بن قاسم بن احمد الشعرانى ابن على العريضى كه در قم فوت كرده، در قبرستان مالون به خاك سپرده شد، و مزارش مورد زيارت اهالى شهر است و مردم از آن طلب استشفاء مینمائيد، وى در كتاب نامبرده اضافه میكند كه نسل وى منقرض گشته و نام مادر او كه امولد هم بوده به نام امكلثوم بنت عبدالله بن اسماعيل بن ابراهيم بن محمد بن عبدالله بن محمد بن على الزينى میباشد.
توصيف گنبد و بارگاه امامزاده احمد بن قاسم
همان طوري كه بيان گرديد بعد از رحلت احمد بن قاسم وى را در مقبره مالون دفن نموده و اولين سايان از بورپا بر سر تربت وى بنا نهادند تا اين كه در حمله خاقان مفلحى اين سايبان از بين رفته و مجددا بنائى از چوب يا گنبدى بر فراز تربتش ساخته و مردم به زيارت او مشرف میشدند.
اما بعد از آن، گنبد كنونى كه بسيار قديمی و مستحكم و در عين حال زيبا و قشنگ هم میباشد به طوري كه از كتيبههاى داخلى بقعه بدست میآيد بانى بقعه و گنبد مزبور(خواجه على بن اسحق) است كه از رجال و وزراء عصر خود بوده و در يكى از سه بناى باغ گنبدسبز مدفون است و تاريخ بناى آن بيستم محرم الحرام سال 780 هـ.ق ثبت گرديد، البته صورت گنبد قديمی بعدا تغيير يافته و گنبد كنونى را قبل از انقلاب ساخته و بعد از انقلاب اسلامی تعميرات مهمهاى صورت گرفته است، لكن سقف درونى گنبد مانند اصل بناي بقعه همراه گچبريها و كتيبههاى آن بعد از گذشت بالغ بر 5 قرن همچنان باقى مانده و هر بيننده خوش ضمير را متحير و ابتهاج و مسرور مینماياند.
چنانچه اشاره رفت با اين كه بقعه شاهزاده احمد بن قاسم خالى از بيوتات و رواق بوده، ولى از حيث گچبرى يكى از شاهكارهاى صنعت معمارى و هنرى بشمار میآيد كه در قسمت داخلى گنبد سه كتيبه بسيار زيبا و جذاب وجود دارد، كه اولى در قسمت علياى گنبد و به خط كوفى و دومی قدرى پائينتر و به خط ثلث و آخرى زير اين دو و به خط نسخ میباشد.
اما در كتيبه پائين سوره يس تا آيه «احصناه فى امام مبين، صدق الله» با خط نسخ بسيار ممتازى نوشته وگچبرى كردهاند و در كتيبه وسطى عبارت زير را با خط ثلث خوانا و جالبى نيز نوشته و گچبرى كردهاند كه متن كتيبه از اين قرار است:
"لله الإعانه والإغاثه قد امر بناء هذه العماره الرفيعه والروضه الشريفه مرقد الامام المظلوم احمد بن قاسم بن احمد بن على بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب عليه السلام الصاحب الاعظم الاعدل الاعلم ملاذ طوائف الامم مستعبد ارباب السيف و اصحاب القلم صاحب ديوان الممالك والامم ملجأ العظماء العالم موئل صناديد بنى ادم عميم المواهب والنعم عضد الخواقين والمنصور بنصره خيرالناصرين قوام الحق والدنيا والدين مغيث الخلايق اجميعن علي بن الصاحب الاعظم السعيد عز الحق والدنيا والدين اسحق بن على الصفى الماضى عظم الله تعالى جلال قدره بعمل محمد بن على بن ابى شجاع فى عشرين من محرم الحرام سنه ثمانين و سبعمائه 780 هـ.ق".
و كتيبه بالا كه به خط كوفى گچبرى شده است از چشم دور و از اين رو عبارتش خوانده نمیشود، اما صاحب كتاب (گنجينه آثار قم) قائل شده است كه تنى چند از نويسندگان با استناد به ظاهر كلمات در كتيبه مذكور صورت ستمأه پس از ثمانين اين گنبد را از آثار قرن هفتم (680 هـ.ق) دانستهاند ولى اهل تحقيق جز اين راهى ندارند كه اين عبارت را ثمانين و سبعمأ (780 هـ.ق) بخوانند و معتقد شوند كه تاج عين سبع، هنگام تعمير از فراز جمله سبعمائه تراشيده شده است و به هر كيفيت افتاده و دليل خود را چنين ابراز مینمايد كه اولا: ابوشجاع على بناء استاد هنرمندى كه گچبرى اين بقعه را عهدهدار بوده است چندين اثر تاريخى ديگرى هم در مشاهده و مقابر قديمی از خود به يادگار گذاشته كه همگى از ربع قرن آخر از سده هشتم را نشان ميدهد چون مشهد خديجه خاتون در پنج فرسنگى جنوب غربى قرب راه اصفهان كه در سال 770 هـ.ق گچبرى شده و مشهد سيد سربخش كه در سال 774 هـ.ق و گنبد خواجه عمادالدين در باغ گنبدسبز كه به سال 792 هـ.ق گچبرى گرديدهاند و در كل نمیتوان بناء گنبد مزبور را به سال 680 هـ.ق نسبت داد.
اما در كتاب "تربت پاكان" از كاشيهاى زر اندود و نفيس اين بقعه چنين مینويسد: "محمدحسن طباطبائى تبريزى در تبصرالمسافرين (ش 14 ب دانشكده ادبيات دانشگاه تهران: ص 23 سطر 17ـ18) كه به سال 1270 نگارش يافته است ذيل سخن از اين مزار مینويسد: بقعه با كاشى خيلى ممتاز از آيات كريمه و احاديث شريفه به خط على بن محمد در سنه 663 است."
از اين وصف اخير دانسته میشود كه لوح مرقدى كه اكنون به عنوان "محراب مسجد قم" در موزه برلين نگهدارى میشود و مورخ صفر 663 هـ.ق و كار على بن محمد بن ابى طاهر است از اين مزار رفته است، در اين لوح در بالا به خط كوفى در سه سطر اين عبارات: "لااله الا الله محمد رسول على ولى الله اميرالمؤمنين و وصى رسول رب العالمين" نوشته شده و متن نوشته حاشيه و متن آن پس از عبارت "بسم الله و هو السميع العليم" آيه "آمن الرسول" است كه از حاشيه راست آغاز شده و در متن با اين رقم "كتب ذلك فى عاشر من صفر ثلاث و ستين و ستمائه. كاتبه على بن محمد بن ابى طاهر بعد ما عمله و صنعه" پايان میگيرد.
طالبين براى اطلاع بيشتر در زمينه فوق میتوانند به كتاب گنجينه آثار قم جلد دوم، صفحه 374 و تربت پاكان جلد دوم، صفحه 67 مراجعه نمايند. اما كف اين بقعه به واسطه بالا رفتن سطح گورستان مجاور حدود دو متر در گودى افتاده بود كه مقدارى آن را بالا آوردند و چون درگاههاى سابق كوتاه و تنگ بودند ناچار شدند كه قسمت بالاى هر دو درگاه را خراب كنند بالنتيجه كتيبه كمربندى سوره يس به كلى از بين رفته و با اين حال باز هم حدود يك متر سطح بقعه منخفض است.
همان طوري كه گفته شد بانى گنبد خواجه على بن اسحق بوده و خود گنبد به شكل عرقچين قديمی كه در مركز آن، گنبدى كوچك به شكل شلجمی ساخته شده كه به زيبائى بقعه زياده از حد افزوده است و طول تقريبى گنبد مجموعاً 4 متر میباشد كه سراپا آراسته به كاشيها گرهسازي است كه در مواضع معين آن، با بكاربردن كاشيهاى الوانى در بالا نام جلاله و در وسط اسم محمد صلی الله علیه و آله و در پائين اسامی علي عليه السلام به طور متعاكس خوانده میشود بكار برده شده و در كل يكى از گنبدهاى بسيار زيباى بقاع اين شهر بشمار آمده است.
اما در مدخل بقعه از غرب ايوانچه ايست كه بعد از پيروزى انقلاب اسلامی تحت اشراف سازمان اوقاف و امور خيريه در سال 1369ـ1370 ساخته شده و در طرف چپ راهرو و ورودي به روضه مقدسه امامزاده هم مسجدى به عرض 10 متر و طول 15 متر احداث شده كه براي مراسمهاى عزادارى از آن استفاده میشود داخل روضه مقدسه، ضريح بسيار عالى جلوهگر است كه رد سال 1369 هـ.ق بدست استادان اصفهانى با نام آقايان احمد و عباس پرورش و قلمزنى عليرضا و حسن اسدى و نجارى از حاج نعمت الله حيدرزاده ساخته شده كه در درب ورودى به داخل ضريح بعد از بسم الله آيه شريفه «نصر من الله و فتح قريب» قلمزني و بالاى ضريح هم با اشعاري كه در ضريح مطهر منسوب به على بن جعفر عليه السلام اشاره شده قلمزنى شده است.
پانویس
- ↑ منتهى الآمال، جلد 1، صفحه 305.
- ↑ تاريخ قم صفحه 225 و منتقله الطالبيه، صفحه 255.
- ↑ در كتاب انجم فروزان، جلد 1، صفحه 191، سال 254 و در كتاب گنجينه آثار قم، جلد 1، صفحه 375، سال 258 نوشته شده است كه احتمال قوى همين تاريخ اخير صحيح میباشد چرا كه خلافت معتمد عباسى از سال 256 شروع تا سال 279 ادامه داشت.
- ↑ در گنجينه آثار قم نوشته شده كه قبهاى ساختهاند. جلد 2، صفحه 375.
- ↑ منتهى الآمال، جلد 2، صفحه 20 و انجم فروزان، جلد 1، صفحه 192، گنجينه آثار قم، جلد 1، صفحه 374.
- ↑ تاريخ مذهبى قم، صفحه 101.
- ↑ انوار المشعشعين، جلد 1، صفحه 222.
- ↑ از جمله در صفحه 225 طبق نوشته تاريخ قم، مالون نام يكى از هفت قلعه مستحكم قم بوده است ولى بعدها اين مكان و قبرستانش به محله دروازه قلعه معروف گرديد. تاريخ قم، صفحه 23.
- ↑ سگن مخفف سنگلاخ و زمين سنگزار را مینامند.
- ↑ نقل از كتاب انجم فروزان، صفحه 195 و كتاب تاريخ مذهبى قم، صفحه 91.
- ↑ تاريخ قم، صفحه 235.
- ↑ تاريخ مذهبى قم، صفحه 91 و 92 و 101.
- ↑ نقل از كتاب جدى فروزان، صفحه 89.
- ↑ سراج الانساب، 84.
- ↑ شجره المباركه، صفحه 112.
- ↑ عمده الطالب، صفحه 215.
- ↑ نقل از انجم فروزان، صفحه 187.
- ↑ نقل از انجم فروزان، صفحه 191.
- ↑ منتقله الطالبيه، صفحه 255.
- ↑ بايد اضافه كرد كه اصل بقعه فاقد هر گونه حجره و اتاق بوده ولى با همت والاى مدير كل اوقاف استان قم تعميرات اساسى و ساخت مسجد بزرگ و ديگر تعميرات كه ذكرش خواهد آمد، بناى نسبتا وسيعى ترتيب داده شد.
- ↑ تربت پاكان، جلد 2، صفحه 69.